بیایید برای سالهای زندگیمان اسم بگذاریم
این اسم از روی حسّی نام گذاری میشود که بعد از مهم ترین اتفاق سال داشتیم
امسال یعنی نودوپنج سال خاطراتم بود
سال پیش سال مبارزه
سال نودوسه سال دویدن دنبال عشق
سال نودودو هم سال خاطراتم بود
اما جنسش فرق داشت با امسال
سال نودویک سال عجیبی بود ...سال خودم بود ...سالی بود که خیلی در خودم فرو رفتم...سال انزوا
سال نود سال خوشی بود یادآوری آن روزها هنوز برایم شیرین است
ولی برای نود اسمی به ذهنم نمیآید
سال پایان شاید
پایان من ِ قبلی
این من، من ِ سوم است
در طول نوزده و نه هفت ماهی که خداوند به من عمر بخشید سه نوع متفاوت شخصیت را تجربه کردهام
اکنون شخصیتم را خیلی قبول ندارم...همیشه اعتماد بنفس داشتم و خودم را قبول داشتم و خیلی جاها توانایی نشان میدادم. خوب حرف میزدم مهربان بودم رفاقت را بلد بودم اما خب....
اما اکنون از من جذاب دو سری قبل چیز بخصوصی نمانده
خیلی در حال بازسازی هستم
گل شخصیتم در سالهای هشتادو سه تا هشتادو هفت بود
از هشتادو هفت تا نود شخصیت رو به پایینم شروع شد
اما هنوز به این حد تنزل نداشتم
الان از خودم راضی نیستم
سادهاست...از طرز صحبتم تفکرم روابطم نظم و ترتیبم پایبندیام مسولیت پذیریام و...هیچ کدام خوشم نمی.آید خودم را با دیگران و قدیم خودم مقایسه میکنم
نمیدانم این همه شکست چگونه آغاز شد....؟