پنجره‌های‌باز
پنجره‌های‌باز

پنجره‌های‌باز

روزی روزگاری

قدر بعضی آدما نفرت انگیزن، انقدر چندشناکن که جلوشون از خودت هم بدت میاد ...فایده اشون کنار ضررهاشون هیچه

حرفا و افکارشون مشمئز کننده است . اه حتی فکر کردنش هم حالمو بد میکنه ...

بگذریم

شبا ساعت دو میخوابم و طبیعتا فرداش ساعت یازده یا دوازده پا میشم چی ازین بدتر

ازین نوع زندگی متنفرم

میتونستم صبحا توو خنکی هوا چای بخورم و توی حیاط با صفامون از طلوع لذت ببرم و رادیو گوش بدم

میتونستم  هرروز ِ این دو هفته رو درس بخونم و کلی جلو بیفتم

ولی چی؟ نمیدونم اینهمه کسالت از کجا به من تزریق میشه

خسته ام همش...

ازین زندگی که پره از بی مصرفی ، متنفرم

من گلیم بافتن بلدم ، باید بشینم گلیم ببافم تا روحیه ام برگرده سرجاش

آخ که چقدر رندگی روستایی میچسبه..چقدر درسته 

البته ازون روستایی هایی که همشون مشغولن از صبح تا شب

همش در حال انجام یه کار مفیدن

زندگی شهری ینی آشغال..

درس هم نخوندم معادلات همینطور مونده رو هوا(:


نظرات 4 + ارسال نظر
شباهنگ جمعه 13 فروردین 1395 ساعت 19:23 http://m-nastro.blogsky.com/

بنظر من حذف کردن آدما باعث نمیشه فراموش بشن و حتی اوضاع رو بدتر میکنه

دقیقا...

من پنج‌شنبه 12 فروردین 1395 ساعت 22:29 http://tomiresi.blogsky.com/

اینجور آدما رو باید فقط حذف کنی از زندگیت, یا کمرنگ اگه خیلی نزدیکن. اولش سخته اما شدنیه.

کمرنگ کردم اتفاقا و عذاب وجدان دارم:(
هیو وقت حالم خوب نمیشه

شباهنگ پنج‌شنبه 12 فروردین 1395 ساعت 18:39 http://m-nastro.blogsky.com/

منم 2 تا 12 میخابم...
فک کنم طبیعیه. همه همینن

اره خواهرمم همینطوره
لامصب رخوت میاره

Negar پنج‌شنبه 12 فروردین 1395 ساعت 17:38 http://beach2016.blogsky.com

چقدمنوشمامث همیم
منم همینطورتانمازصبح بیدارم ظهرم تاساعت ۲خوابم
درس هم نخوندم
پیش منم بیا

خیلی بده:((

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.