قدر بعضی آدما نفرت انگیزن، انقدر چندشناکن که جلوشون از خودت هم بدت میاد ...فایده اشون کنار ضررهاشون هیچه
حرفا و افکارشون مشمئز کننده است . اه حتی فکر کردنش هم حالمو بد میکنه ...
بگذریم
شبا ساعت دو میخوابم و طبیعتا فرداش ساعت یازده یا دوازده پا میشم چی ازین بدتر
ازین نوع زندگی متنفرم
میتونستم صبحا توو خنکی هوا چای بخورم و توی حیاط با صفامون از طلوع لذت ببرم و رادیو گوش بدم
میتونستم هرروز ِ این دو هفته رو درس بخونم و کلی جلو بیفتم
ولی چی؟ نمیدونم اینهمه کسالت از کجا به من تزریق میشه
خسته ام همش...
ازین زندگی که پره از بی مصرفی ، متنفرم
من گلیم بافتن بلدم ، باید بشینم گلیم ببافم تا روحیه ام برگرده سرجاش
آخ که چقدر رندگی روستایی میچسبه..چقدر درسته
البته ازون روستایی هایی که همشون مشغولن از صبح تا شب
همش در حال انجام یه کار مفیدن
زندگی شهری ینی آشغال..
درس هم نخوندم معادلات همینطور مونده رو هوا(:
بنظر من حذف کردن آدما باعث نمیشه فراموش بشن و حتی اوضاع رو بدتر میکنه
دقیقا...
اینجور آدما رو باید فقط حذف کنی از زندگیت, یا کمرنگ اگه خیلی نزدیکن. اولش سخته اما شدنیه.
کمرنگ کردم اتفاقا و عذاب وجدان دارم:(
هیو وقت حالم خوب نمیشه
منم 2 تا 12 میخابم...
فک کنم طبیعیه. همه همینن
اره خواهرمم همینطوره
لامصب رخوت میاره
چقدمنوشمامث همیم
منم همینطورتانمازصبح بیدارم ظهرم تاساعت ۲خوابم
درس هم نخوندم
پیش منم بیا
خیلی بده:((