پنجره‌های‌باز
پنجره‌های‌باز

پنجره‌های‌باز

ای کاش که تورا داشته بودم....

من باید بیایم پیش تو باید شرح احوال بدهم باید به من زل بزنی باید قلبم تند بزند باید سرد شوم گــُر بگیرم چشمهایم سیاهی برود

باید درمان شوم و این روند درمان است...باید لبخند بزنی باید مرا بُـکشی باید صدایم کنی باید قطعه قطعه ام کنی باید دست‌هایت را نزدیک اشکهایم بیاوری ...باید بیدارم کنی...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.